نه اون بچه موندنی بود، نه اون نازنین که شش ماه بعد رفت و ازدواج کرد و الان هم احتمالا یه بچه تپل مپل داره. چند سال میگذره.


تابستون 94 با یکی از دوستای قدیمیم یه رابطه ای رو شروع کردیم . بسیار عمیق تر از همه ی اون چرندیات دوران نوجوانی. امروز هم شاد و خرمیم. احتمالا هشت نه ماه دیگه هم ایران رو به مقصدی فعلا نا معلوم ترک کنیم.


همینطور داشتم از این ور رد میشدم . اینها رو دیدم. گفتم ابهامات رو کم کنم از سرنوشت خودم. 


در انتها باید بگم که عجیب ترین چیزی که در زندگی باهاش مواجه میشید، زمان هستش. چیز عجیبیه. چه به لحاظ کوانتومی و چه به لحاظ روانشناختی.



موید و منصور باشید


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رایانه سیستم آتنا - نماینده رسمی آنتی ویروس متخصص مغز و اعصاب اصفهان و شیراز چاپ کارت pvc مهتابی bzaspa همیار فایل آب شیرین کن